عدالتخواهانهی بلخی و یارانش
بلخی درسال ۱۳۲۷ خورشیدی مبارزات خود را با جمعی از دوستانش که هر کدام از شخصیت های برجسته کشور بودند آغاز کرد.
بلخی با درک که از اوضاع داشت و آشنای که با مردم مختلف افغانی پیدا کرده بود تصمیم بر نابودی رژیم خاندان آلیحیی گرفت؛ چون بلخی انسان روشنفکر و آگاه و عالم زمانش بود قبل از اقدامش با مردمان مختلف در این رابطه صحبت کرده و آنها را نسبت به حکومت خاندانی آگاهی داده بود که این حکومت غیر از بدبختی وعقبماندگی کشور ارمغان دیگری برای مردم نمیآورد. ایشان با همانگی اقوام مختلف اقدام به کاری شجاعانه زد اما در اثر خیانت یکی از کسانی که از جانب حکومت در گروه او به عنوان جاسوس جازده شده بود این قیام منجر به شکست شد و بلخی و یارانش به مدت پانزده سال در زندان وحشتناک دهمزنگ زندانی شدند تا اینکه در سال 1242 از زندان بیرون آمد و بعد از بیرون آمدن از زندان بسیار مورد استقبال مردم واقع گردید و حکومت همین محبوبیت وی را نتوانست تحمل کند و ایشان را به صورت بسیار مرموزی به شهادت رساند.
این اقدام بلخی در یک فضای نا مساعد طرح ریزی شده بود به همین جهت نتوانست به اهدافش برسد؛ هدفی را که بلخی از این قیام در نظر داشت در سخنان خودش چنین آمده است: «سیویک سال مبارزه را با خود گرفتم، پانزده سال به نفی بلد، تبعید، مشقتها، مرارتها و زیر سیوف خیل زود گذشت و پانزده سال هم زندان، مسألهی است که شاید رفقا کم و تم اطلاع داشته باشند که از اول نوروز بیست و نه زندانی شدم در کابل تا آخر چهل و سه یعنی 1343 این پانزده سال جزء در درِ مقفل به اتاق تاریک سرد زمستان خنک کابل بیشتر در دهمزنگ به سر رساندم ولی زندگی همین است تنها عشق و علاقهای به مردم داشتم و جز این چیزی دیگری نبود.
الحاصل بعد از این همه علت مبارزۀ من چه بود؟ آرزوی شخصی نداشتم، کرسی و سلطنت نمیخواستم و آن قدر بیچاره و بیچیز نبودم نشریههای شما به ما نمیرسید و مقهور مطلق بودیم بالغ بر چهار ملیون شیعیان افغانستان محرومیت داشتند و از مطالعه دور در یک قریه صد خانه است ده خانه شیعه و نود خانه سنی و شیعه هم که مجبور به تقیه است. مفهوم موضوع استعمال را هم که این بیچاره نفهمیده است! پدر را میبیند که همین طور میکند و پدر بیچاره هم که اطلاع از دین ندارد مبلغ هم نیست که مسایل دین را به آنها برساند آن جا آن طور هم مبلغ نیست و همه زیر تقیه است پس چه میشود؟ از این که ازراه دور نشوند، جامعهها منحرف شوند و تقریرهای آگاه و مکتبهای دیگر آنها را مانند برهای که گرگ ببرد ببرند دیگر چارهی نداشتم و حرکت کردم مظلومانه برای ا ثبات قانون تشیع و گرفتن حق به ضرب زور از حلقوم زور.»[23] ترکیب قومی یاران بلخی
از چیزهای جالب ترکیب قومی یاران بلخی است که تقریبا از اکثریت اقوام ساکن کشور در یاران او که زندانی شدند و مدت پانزده سال زندان را تحمل کردند دیده میشود:
1ـ وکیل سید میرعلی گوهر غور بندی فرزند سید جوهرشاه که در زمان مشروطه اول در عصر امیر حبیبالله خان اعدام شد. دری زبان و سنی مذهب بوده است؛
2ـ غلام حیدرخان مولایی فرزند مسجدی خان بیات غزنوی قوماندان فابریکه حربی قوم بیات؛
3ـ سید اسماعیل سروری فرزند سید سرور لونجی زبان فارسی و با مذهب شیعه؛
4ـ محمد صفرخان مولایی فرزند مسجدی خان بیات غزنوی کندک مشر نظامی، قوم بیات؛
5ـ محمد ابراهیم خان گاوسوار شهرستانی موسس قیام مسلحانه چریکی در شهرستان، قوم هزاره؛
6ـ فرقه مشر فتح محمد خان غزنوی (بهسودی) افسر عالی رتبه، قوم هزاره؛
7ـ وکیل محمد اسلم خان شریفی از جغتوی غزنی وکیل مجلس، قوم بیات؛
8ـ عبدالطیف خان سرباز هروی افسر پلیس، قوم قزلباش؛
9ـ خواجه محمد نعیم خان قومندان امنیه ولایت کابل افسرعالی رتبه، قوم قزلباش؛
10ـ قربان نظر خان ترکمن از اندخوی افسر عالی رتبه، از قوم ترکمن؛
11ـ عبدالقدوس ترکمن اندخویی وکیل مجلس شورای ملی، قوم ترکمن؛
12ـ عبدالغیاث میرانی کندکمشر نظامی، قوم تاجیک.
13- محمد حسن خان مولایی فرزند مسجدی خان بیات عزنوی کندک مشر نظامی قوم بیات
[24]
اما اینکه شهید بلخی حزب داشته یا نه و نام حزبش چه بوده است در بین مورخین اختلاف زیادی است؛ برخی از تاریخنگاران افغانستان وی را دارای حزب و نام حزبش را اتحاد میداند.[25] و برخی دیگر نام حزب بلخی را ارشاد دانسته است.[26] به هر صورت قیام بلخی گرچه شکست خورد اما همگان را متوجه این نکته کرد که این مردم را نباید دست کم گرفت. روی این جهت حکومت هم در رابطه به مسایل مذهبی تشیع روشاش راتغییر داد.
