تنوع و تنش های قومی در افغانستان

تاریخ انتشار - 2020-08-31

افغانستان یکی از کشوری های آسیایی و محدود کشور های جهان است که اقوام و قبایل مختلف و نا همگون در آن سکونت دارد، از این لحاظ افغانستان اولین کشور آسیایی است که بیشترین تنوع قومی را دارد.

هرچند که‌ در قانون اساسی این کشور چهارده قوم ثبت گردیده ، ولی این کشور بر علاوه این چهارده قوم، اقوام دیگری را نیز در خود جا داده، اقوام مثل بیات، سادات،قرلق، خلیلی،هندو، سیک و سایر اقلیت های دیگر در این سرزمین ساکن اند.

مردم شناسان و آمار گیران بسیار کوشیده اند که گروه های قومی افغانستان را شمارش کنند، اما همه به یک نتیجه واحد نرسیده و نتایج متفاوتی بدست آوردند.

بیشترین تلاش برای شناسایی اقوام افغانستان توسط آروین اریوال و همکارانش به عمل آمده است. آنها ۵۵ گروه قومی دراین کشور را نام گرفته اند. 

از میان اقوام افغانستان، پشتون ها ،تاجیک ها،هزاره ها و ازبک ها بیشترین جمعیت را دارا می باشند.

به دلیل اینکه آمار دقیق از نفوس اقوام در افغانستان ثبت نشده از این لحاظ نمی شود اشارات به آمار نفوس آنها کرد، صرف در ابتدا معلومات مختصری را در باره چهار قوم که جمعیت شان نسبت به سایر اقوام بیشتر است ارائه می گردد و از قوام کوچک اجتناب می شود.

پشتون ها: پشتون ها عمدتا در شرق و جنوب زندگی می کنند و یک تعداد شان در شمال و غرب نیز ساکن شده اند.

پشتون ها از نظر درون قومی به طایفه های مختلف تقسیم شده که همواره بین دو طایفه بزرگ این قوم، درانی و غلزایی رقابت و نزاع بر سر قدرت سیاسی وجود داشته که درانی ها نیز به دو شاخه دیگر سدوزایی و  بارکزایی تقسیم شده اند و در دوران معاصر قدرت را در انحصار خود داشتند.

پشتون ها عموما سنی مذهب می باشند، تعداد کمی آنها شیعه مذهب است.

تاجیک ها : یکی دیگر از اقوام پر جمعیت این کشور به شمار می‌رود و به لحاظ موقعیت سیاسی و اجتماعی در جایگاه دوم قرار دارد. تاجیک ها اکثرا شهر نشین هستند، این قوم بیشتر در شمال شرق،غرب و جنوب غرب ساکن اند و در سایر مناطق این کشور نیز بطور پراگنده زندگی می کنند.

این قوم در طول تاریخ سه صد ساله افغانستان، بدون یک دوره کوتاه مدت حبیب کلکانی و دوره مجاهدین سهمی آنچنانی در قدرت نداشتند اما نقش اشخاص با دانش این قوم همیشه در ساختار نظام های سیاسی کشور پر رنگ بوده، اما در دوران معاصر این قوم همیشه یکی از مدعیان اصلی قدرت و رقیب اصلی پشتون ها در قبضه  قدرت سیاسی به شمار میرود.

از لحاظ مذهبی تاجیکان اکثرا سنی مذهب و حنیفی می باشند و تعداد اندک آنها پیرو مذهب تشیع استند.

هزاره ها : هزاره ها بیشتر در مناطق مرکزی سکونت دارند، در مناطق دیگر این کشور نیز به شکل پراگنده زندگی می کنند.

اکثرا مردمان این قوم پیرو مذهب تشیع دوازه امامی استند و یک تعداد آنها اسماعیلی و اندک آنها نیز پیرو حنفی می باشند.

مردم افغانستان و حتا بعضی سیاست مداران این کشور تمام مردم شیعه را متعلق به هزاره  میدانند در حالیکه بین مذهب و قومیت تفکیک وجود دارد، یک تعداد پشتون ها، تاجیک ها‌ و ازبک ها پیرو مذهب تشیع هستند و اقوام دیگری مثل بیات، سادات،قزلباش،خلیلی و تیموری شیعه هستند در حالیکه هزاره نیستند.

از لحاظ سیاسی هزاره ها در طول تاریخ این کشور منزوی بوده نه تنها سهمی در قدرت سیاسی نداشتند بلکه حتا زندگی عادی آنها نیز توسط حکومت های مستبد دچاره مشکلات بوده ، هزاره ها بیشتر از سایر اقوام مورد ظلم و ستم حاکمان ظالم قرار گرفته.

هزاره ها در سه دهه اخیر هویت خودرا دراین کشور تثبت ساختن و نقش موثری را در دهه دموکراسی دراین کشور داشتند.

ازبک ها : ازبک ها از ترک تباران افغانستان است که بیشتر در مناطق شمالی این کشور ساکن اند، این قوم از فرهنگ پر باری برخوردار است، ازبک ها مانند سایر اقوام این کشور از گزند حکومت های مستبد و حاکمان ظالم در امان نبوده اند.

این قوم در طول تاریخ سیاسی کشور همیشه در حاشیه قرار داشته و نادیده پنداشته شده، اما در سی سال اخر اشخاص شجاع و دلیری مانند جنرال دوستم نقش بزرگی را در تحولات این کشور بازی کرده و نقش ازبک ها را در عرصه سیاسی این کشور برجسته ساخته است که حتا تا معاونیت اول نیز خودرا به نمایندگی از ترک تباران افغانستان رسانید.

سایر اقوام: اقوام دیگری مانند، ترکمن ها، بیات ها، ایماق ها، قرلق ها، قزلباش ها، خلیلی ها، قرقیزها، سادات و سایر اقلیت های قومی نیز بطور پراگنده در تمام مناطق افغانستان سکونت دارند که هر کدام نقش عمده و موثری را در طول تاریخ بازی کردند، بخصوص بیات ها و قزلباش که در طول تاریخ افغانستان در عرصه کتابت، ایجاد سیستم اداری و تربیت نظامیان  نقش عمده داشتند، بیات به تا تخصص و دانش که داشتند همواره مورد احترام حاکمان قرار داشته و کمتر در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفته اند.

تنوع قومی در تمام کشورها یک امر معمول است، امروز کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که یک قوم و یا یک نژاد خالص باشند، ولی در افغانستان این تتوع همیشه باعث بحران ها،جنگ های خانمان سوز، قتل و کشتار و کوچ‌ های اجباری از یک محل به محل دیگر از ولایت به ولایت دیگر و حتی از کشور شده است، با وجود این همه حالا نیز شما  کمتر ولایتی را پیدا می کنید که در  آن یک قوم  زندگی کند .

 این تنوع و پیچدگی قومی همواره بخاطر انحصار قدرت توسط یک قوم خاص و نادیده گرفتن سایر اقوام در ساختار نظام سیاسی کشور،یکی از عوامل اصلی تنش ها میان اقوام این کشور بوده .

عوامل دیگر ایجاد تنش ها میان اقوام این کشور پایین بودن سطح تحصیل، توزیع نا عادلانه امکانات میان اقوام این کشور می باشد.

حاکمان، احزاب سیاسی، شخصیت های قومی  بخاطر نایل شدت به منافع شخصی و خانوادگی خود و رسیدن به قدرت نقش عمده در ایجاد تنش ها میان اقوام این کشور داشته اند 

توهین و تحقیر  شخصیت ها، رهبران سیاسی  و نخبگان یک قوم توسط قوم و گروه دیگر باعت تشدید تنش ها و کشمکش ها میان اقوام کشور بوده.

حتی در بین روشنفکران افغانستان کمتر دیده می شود که یک رهبر چه زنده چه مرده یک قوم را قومی دیگر نه تنها که به عنوان شخصیت ملی قبول ندارد حتی حرف های رکیک و نا پسند نیز در موردش می زنند که این موضوع باعث رنجش و هوادارن آنها واقع شده و بین اقوام افغانستان فاصله را ها را بیشتر می کند.

در افغانستان انتخابات نیز یکی از عامل دیگر تنش ها مبدل شده است، تاریخ چهار دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نشان داد که رهبران چطور بخاطر جمع آوری آرای مردم از احساسات پاک شان استفاده می نمودند، در حالیکه میدانستند که عواقب این کار  باعث تشنج و تفرقه میان اقوام این کشور می شود.

یک تعداد رسانه های جمعی و گروهی وابسته به کشور های خارجی در شعله ورشدن و تشدید تنش و تفرقه میان اقوام افغانستان در دو دهه اخیر  نقش داشتند.

 تنش ها نه تنها منجر به حذف و یا قویتر شدن هیج یکی از طرف ها شده بلکه باعث تباهی مردم و‌کشور گردیده.

رهبران سیاسی و قومی اینرا خوب میدانند که تنها راه بیرون رفت از این بحران همدیگر پذیری، برگذاری انتخابات شفاف و عادلانه،مشارکت همه اقوام در ساختار نظام سیاسی کشور و توزیع عادلانه امکانات به تمام اقوام کشور می باشد، اما متاسفانه هیج اقدام عملی دراین زمینه صورت نگرفته.

علی آرمان مولایی اطهر




اشتراک گذاری